درباره وبلاگ


من آن غريبه ی ديروز آشناي امروز و فراموش شده ي فردايم در آشنايي امروز مي نويسم تا در فراموشي فردا يادم كني
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 299
بازدید کل : 67324
تعداد مطالب : 23
تعداد نظرات : 107
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


دلنوشته های من البته بیشتر سینمایی
CiNeMa,MuSiC,...




 

high noon: خوب نيمروز 1 فيلم شاخه قصه اينه که ويل کين (Gary Cooper) کلانتر يه شهر کوچکه که در حال ازدواج و کنار گذاشتن کارش و ترک شهره. اون سالها پيش فردي جاني و خطرناک به نام فرانک ميلر رو دستگير کرده و بعد از محکوم شدن فرانک به مرگ به قانون تحويل داده ولي اون تبرئه شده و در حال برگشتن به شهر واسه انتقامه، ويل کين بايد بين ترک کردن شهر و مقابله با فرانک ميلر يکي روانتخاب کنه فيلم خيلي خوبه واقعا شما معني تنهايي و بي ياوري رو با تمام وجود حس ميکنيد اما نقطه عطف فيلم چيزي نيس جز بازي گري کوپر بازي روان و جذاب، چهره مصمم و در عين حال مردد و حتي گاه ترسو باعث شده که شخصيت ويل کين در اين فيلم کاملاً واقعي به‌نظر بياد نکات جالب 1کي ساعت و نقش ساعت هست و ديگري اينکه از بهتين فيلمهاي ژانر وسترن هست اما با صحنه تيراندازي کم 1صحنه شايد! فقط به خاطر داستان ساده 9 از10
این هم یه پوستر سایز بالا از فیلم.



to kill a mockingbird: کشتن مرغ مقلد هم شاهکاره! قصه از اين قراره که يک سياه پوست متهم به تج*اوز به يک زن شده و يک وکيل (گريگوري پک) وظيفه دفاع از اون در دادگاه را به عهده مي گيره. اما بنا به دلائلي اين کار، يعني دفاع از يک سياه پوست وظيفه ي ساده اي نيست، چون هيچ کس در اين شهر بي گناهي يک متهم سياه پوست را باور نخواهد کرد/نکته گفتني در باره اين فيلم زياده از بازيه برجسته و عالي گريگوري پک بگير تا بازيه خوب بچه کوچيکش تو فيلم که دختر بود اما چون هميشه با داش بزرگش بوده ... عادت به تريپ پسرونه داشته و روز اولي که قراره بره مدرسه و قراره لباس دخترونه بپوشه رو من خيلي دوس دارم زيباس البته اين بازيگر هم با توجه به سن کمش نامزد اسکار شد نکته بعدي اينه که فيلمنامه اين اثر اقتباسيه از يه رمان با همين اسم که از پنج اسکاري که نامزدش شده بوده اسکار بهترين فيلمنامه اقتباسي و بهترين بايگر نقش اول مرد براي گريگوري پک رو برد در باره اسم فيلم که کنايه از چيه و جمله اي که اتيکا(پک) به فرزندان خود ميگه "کشتن مرغ مقلد حرام است زيرا پرنده بي آزاريست و آواز هم مي خواند" حرفايي هس که بخاطر داستان و طولاني شدن نميگم 10 از 10
این هم پوستر سایز بالا و زیبای این فیلم تقدیم به علاقه مندان



Full metal jacket: غلاف تمام فلزي اثري استادانه از استاد کوبريکه! شايد بشه گفت بهترين فيلم در حال هواي جنگ! قبل از اينكه كوبريك فقيد غلاف تمام فلزي رو بسازه از او مي پرسند: افراد زيادي دررابطه با جنگ ويتنام فيلم ساخته اند. تو چرا مي سازي؟ او هم اينگونه جواب داد: من بهترينش را ميسازم! و همينطورهم شد.
قصه در هنگام جنگ ويتنامه، ما شاهد دو بخش مرتبط از يک داستان هستيم، در بخش اول ما شاهد نحوه آماده سازي سربازان در يکي از واحدهاي نيروي دريايي آمريکا هستيم که در آنجا سرباز جوکر (متيو مودين) به همراه عده اي ديگر و يک سرباز چاق و دست و پا چلفتي به نام سرباز پايل (وينسنت دآنوفريو) زير نظر مامور آموزش نظامي سختگيري به نام سرگرد هارتمن (لي ارمي) آموزش مي بينند. در بخش دوم ما همراه با سربازان آمريکايي به درون جنگ ويتنام مي رويم...
من با بازي لي ارمي واقعا" حال کردم عالي بود قسمت اول هم که دوران اموزشيه خيلي توپه اون صحنه که سرباز پايل رو بقيه سربازا شب ميزنن به خاطر دست و پا چلفتي بودنش و البته اون صحنه اي که سرباز پايل تو دستشويي منتظره تا با سرگرد هارتمن تصفيه حساب کنه و ... در کل گاهي اوقات که فک ميکنم حس ميکنم کوبريک بهترينه/ فيلم 9 از 10
این هم پوستر سایز بالا از کاور این فیلم

 


Inglourious basterds: نميدونم چي بگم! فيلم خوبي بود اما نتونستم باهاش اونجوري که توقع داشتم ارتباط برقرار کنم! 1جمله خوندم 1جا خيلي خوب بود " هنر زاييده تخيل ادمي است. گور باباي تاريخ هم كرده، سينما كه قرار نيست راوي تاريخ باشد بلكه قرار است راوي ارزوها باشد" شايد اين جمله رو دوس داشته باشم اما خب شايد چون تارانتينو تاريخ رو کمي عوض کرده و من قبل از این فيلم هاي زيادي رو تو حال هواي يهودي ها و هيتلر و هلوکاست ديده بودم البته بدون تغييرات تاريخي شايد دليلي بود که ارتباطه خوب برقرار نشه اما باز هم خوب بود 8 از 10
این هم پوستر زیبای این فیلم.



شنبه 30 مهر 1390برچسب:, :: 19:0 ::  نويسنده : DeaD_BoY


the truman shOw: گفتيم يه فيلم فان ببينيم نشستم نمايش ترومن رو ديدم که واقعا هم چسبيد جيم کري خيلي خوب بود توصيه ميکنم دوبلشو ببينيد داستان از اين قراره که يه بابايي يه دنيايه کوچيک واسه ترومن(جيم کري) ساخته از بدو تولدش زندگيش تو اون دنياي ساحتگي به طور 24 ساعته با دوربين هايي که تو اون شهر هست واسه مردم پخش ميشه تا اينکه جيم يه دخمل ميبينه و ... اگه 1 فيلم فان!شایدم بیشتر از فقط فان خواستيد که با خانواده هم بشه ديد اين خوبه 9 از 10

 


hair spray: بعد عمري مارو راضي کردن فيلم موزيکال ببينيم چشمتون روز بد نبينه عجب فيلم بي ارزشي بود حيف وقت ارزش نوشتن هم نداره فقط از اين تعجب ميکنم که جان تراوولتا چجوري تو اين فيلم باز کرده اونم نقش 1 زن چاق که اصلا" هم نتونست در بياره در کل 2 از 10


M: فيلم خيلي خوبي بود من ميخواستم دليل اينکه اسم فيلم رو M گذاشتن رو بدونم که بعد ديدن فيلم فهميدم جالبم بود فيلم مال سال 1931 هست قصه تو المان روايت ميشه و درباره 1 قاتل هست که فقط تو کار دختر بچه هست تا اونجا که يادم مياد جز 250 تاي imdb هم بود نکته جالبش واسه من بازيه لوره بود مخصوصا" اونجا که گير ميوفته تو دادگاهي که مردم راه انداختن واسش در کل توصيه ميکنم تو ديدنش شک نکنيد 9 از 10

 

some like it hot: اين فيلم کمدي مورد علاقه من در تاریخ سینما هست! الان بيش از نيم قرن از ساخت اين فيلم ميگذره اما هنوز هم واسه من لنگه نداره شايد از بعد اين فيلم مد شد که تو کمدي ها مردها خودشونو زن جا بزنن اما قصه از اين قراره که جو (توني کورتيز) و جري (جک لمون) دو نوازنده هستن که به تازگي شغلشون رو از دست دادن و وضع ماليشون خيلي خرابه. از شانسشون اونا شاهد يک قتل توسط مافيا بودن و حالا مورد تعقيب مافيان. جو و جري با لباس زنونه به گروهي از نوازندگان زن مي پيوندن و به کاليفرنيا مي روند، جائيکه خود را دفني وجوزفين مي نامن. در گروه دختري ساده و خوجيل به نام شوگر (مريلين مونرو) با دفني رابطه اي دوستانه راه ميندازه. اما جوزفين عاشق شوگر شده و با لباس مبدل خودشو ميليونري تنها معرفي ميکنه تا دل شوگر رو ببره از سویی ميليونري پير هم عاشق دفني شده است و دست بردارش نيست 10 از 10 / نکته ديگه کارگردان اين فيلمه که واقعا بايد بيشتر اسمشو بشنويم billy wilder عزیز چنتا کار خوب ديگه هم جز بعضي ها داغشو دوس دارن داره از جمله آپارتمان و ...

 

 


casablanca: از اونجا که من 50 60 سالي از اين موج جهاني عقب بودم و فک ميکنم همه شما ديديد اين فيلم رو چيزي نمينويسم فک کنم همفري بوگارت قبل اين فيلم فيلمايه فردين ما رو ديده بودا
اينم 9 از10



the hangover:خماري يه فيلم کمدي هست مال سال 2009 شايد بشه گفت بهرين کمدي اين 1کي 2ساله/فيلم خماري پيامد يک شب بدمستي3تا ساقدوش و يک داماده در لاس وگاس دو روز قبل از عروسي. صبح روز بعد وقتي در اطاق نيمه ويران هتل بيدار مي شن يه ببر تو حمامه و دندون يکي شکسته و از همه مهم تر، داماد گم شده و يک ماشين پليس تو پارکينگ هتل به نام اونا پارک شده /تايسون قهرمان بوکس قديم هم تو فيلم يه حضور افتخاري داره در کل 8 از 10